4 راه برای آنکه مدیری رهبرصفت باشیم
رهبری مفهومی وسیعتر به نسبت مدیریت دارد و در مفهومی ساده به معنای راهنماییکردن زیردستان و توانایی نفوذ در قلب ایشان است. در خصوص تفاوتهای مدیریت و رهبری مطالب بسیاری نقل شده، از جمله آنکه عموماً مدیران به کنترل دلبستگی دارند. اما رهبران وابسته به انگیزش کارکنان خود هستند. مدیران کار را به درستی انجام میدهند. اما رهبران کارهای درست میکند. برخی مدیران عینک نزدیکبینی بر چشم دارند و رهبران درکی وسیعتر دارند. به طور کلی وظایف رهبران را میتوان ذیل 4 بخش آورد:
رؤسا و برخی مدیران، قدرت خود را صرفاً از صندلیای که برآن تکیه زدهاند، میگیرند و به همین دلیل اطاعت زیردستان از ایشان، عموماً حالتی مصنوعی داشته و تا زمانی ادامه دارد که کارکنان به آن مجبور باشند. بهعلاوه زیردستان این قبیل مدیران عملکرد خود را در چارچوب منافع شخصی ارزیابی میکنند، چرا که منافع خود را از منافع سازمان جدا میدانند. در نقطه مقابل، مدیرانی با خصوصیات رهبران وجود دارند که توانایی مدیریت بر دلهای کارکنان خود را دارا هستند و در عین جدیت و قاطعیت مثالزدنی، ارتباطی موفق با کارکنان داشته و کارکنان برخوردهای اصلاحی ایشان را پدرمآبانه و دلسوازنه میدانند.
وارن بنیس، یکی از اساتید بنام موضوعات مرتبط با مدیریت و رهبری، که کتابها و مقالات بسیاری را در این حوزه به چاپ رسانده است، تفکراتی کلیدی در زمینه مدیریت و رهبری دارد.
وی در زمانی که استادی هاروارد در رشته مدیریت روانشناسی اجتماعی را برعهده داشت، نخستین کتاب خود در باب رهبری را با نام" ضمیرناخودآگاه" به چاپ رساند و در آن به این موضوع پرداخت که رهبران چگونه میتوانند در عرصهی اقناع مثبت دیگران اقدام کرده و ایشان را به سمت تحول سوق دهند. وی اعتقاد دارد که مهمترین تفاوت مدیران و رهبران این است که مدیران کارها را درست انجام میدهند، اما رهبران کار درست را انجام میدهند. هر چند که مدیران قادرند تا از طریق تربیت و توسعه و دریافت آموزشهای لازم به رهبر تبدیل شوند. وی در سال 1985 کتاب "رهبران: استراتژیهایی که باید تدوین کرد." را روانه بازار کرد. او در این کتاب به مطالعه ویژگیهای 90 رهبر موفق آمریکایی میپردازد. از اسطوره بیسبال گرفته تا نیل آرمسترانگ فضانورد و کارآفرینان موفقی مثل مؤسس مکدونالد در این کتاب مورد بررسی قرار گرفتهاند که همگی آنها در نقاطی دارای فصل مشترک هستند. این افراد، رهبرانی تحولگرا هستند که احساس تفاوت داشته، درحین خدمت به توسعه و یادگیری همت میکنند، حسی از اشتراک در کار دارند و از کارکردن لذت میبرند. این افراد از محیط سازمان درس میگیرند و آیندهای فکورانه و جذاب برای سازمان خود ترسیم میکند.
وارن بنیس میگوید: "مدیریت یعنی پرورش و توسعه، توفیق، مسئولیتپذیری و اجرا، رهبری یعنی تأثیرگذاری، هدایت در یک مسیر و زمینه، اقدام و ایدهپردازی. تفاوت میان این دو اساسی است."
بنابراین، چگونه میتوان مدیری رهبر صفت بود؟ راهکارهای زیر را مطالعه کنید.
1. نوآور باشیم نه مجری
اجرا و تبعیت از دستور العملها و آییننامههای مدون سازمانی از اهمیت بالایی برخور دارند. چون که به این واسطه میتوان از تأمین نیازهای مشتریان و حفظ حسابها و ذخایر سازمان، اطمینان حاصل کرد. اما چرا نباید همین کارها را به شیوهای متفاوتتر انجام داد؟...
ادامه این مطلب را در کتاب "بازاریابی و زندگی با مدیریت" بخوانید.
سبز باشید