5 دلیلی که نشان میدهد افراد خوشبین رهبران بهتری هستند
چگونگي نگرش مغز نسبت به شكست، موفقيت آينده را رقم ميزند.
مدتها پیش عصبشناسان به این نتیجه رسیدند که موقعیتهای استرسزا منجر به واکنش جنگ و گریز میشوند. هرچند گاه شرایط تهدیدکنندهی حیات مفید واقع میشوند، اما در کسبوکار اینگونه نیست، جایی که افراد منطقی در بحران بهتر عمل میکنند.
واکنش جنگ و گریز در مغز شما و سیستم عصبیتان میگوید که اقدام فیزیکی سریع انجام دهید. این واکنشها فقط موقعیتهای بد را بدتر میکنند.به عبارت دیگر، یک واکنش جنگ و گریز در محل کار، مانعی برای ارزیابی مناسب یک وضعیت جدی محسوب میشود.
یک نگرش خوشبینانه احتمال انجام واکنش جنگ و گریز را کاهش میدهد، چراکه شما کمتر احتمال دارد که شرایط را بهعنوان فاجعهای وخیم در نظر بگیرید. به قول جان پرتلت، پیشگام در استفاده از علم عصبشناسی در آموزش رهبری:
آن روشی که شما موانع، اشتباهات، ناامید شدن از خود را توصیف میکنید، به طور چشمگیری عاقبتتان را تحت تأثیر قرار میدهد. افکار شما چه بدبینانه باشد چه خوشبینانه، بر روی انتخاب شما و اقداماتی که انجام میدهید تأثیر میگذارد.
از این رو به نفع خودتان است که نگرش خوشبینانه در مورد شکست را در خود پرورش دهید، چراکه این امر نیازِ انگیزشی شما را برای انجام واکنش جنگ و گریز کاهش میدهد. این امر دست شما را برای تصمیمگیریِ بهتر باز میگذارد، بخصوص زمانی که اتفاقات خیلی سریع رخ میدهند.
برای پرورش نگرش خوشبینانه در مورد شکست، میبایست گفتگوی درونی خود را تغییر دهید به طوری که شکست را بهعنوان موضوعی غیرشخصی، ناپایدار، قابلاجتناب و محدود توصیف کنيد، تا امری شخصی، دائمی، اجتنابناپذیر و فراگیر.
1. شکست را موضوعی شخصی در نظر نگیرید.
افراد بدبین شکست را موضوعی شخصی در نظر میگیرند. آنها بر این باورند که مشکلات ناشی از این هستند که آنها چه کسی هستند تا اینکه چه کاری انجام دادهاند: "من بازنده به دنیا آمدهام."
افراد خوشبین به شکست بهعنوان موضوعی فلسفی نگاه میکنند. آنها به مسايل به چشم معمايي حلشدني نگاه میکنند که میبایست حل شود تا در آینده به موفقیت دست یابند: "من چه کاری را باید به صورت متفاوت انجام دهم؟"
2. شکست را بهعنوان یک رویداد موقتی در نظر بگیرید.
افراد بدبین تمایل دارند که شکست را امری دائمی در نظر بگیرند. آنها بر این باورند که تلاش کردن پس از شکست خوردن مانند این است که سرِ خود را به یک دیوار آجری بکوبید: "این کار عملی نیست، پس چرا خودم را به زحمت بیاندازم؟"
افراد خوشبین شکست را موضوعی موقتی درنظر میگیرند. آنها بر این باورند که شکست سیگنالی است برای بررسی یک نگرش متفاوت بر اساس آنچه که آموختهاند.: "این کار عملی نشد، شاید آن دیگری عملی باشد."
3. مسئولیت شکست خود را بپذیرید.
افراد بدبین شکست خود را گردن سرنوشت میاندازند. آنها بر این باورند که شکستهای آنها نتیجهی اجتنابناپذیر نیروهای خارجی است که بر روی آنها کنترلی ندارند: "بدشانسی آوردم."
افراد خوشبین بر روی این امر تمرکز میکنند که چه کاری را میتوانند به صورت متفاوت انجام دهند. آنها بر این باورند که شکست نتیجهی اشتباهات آنها در چارچوب احتمالات است: "من ضعیف کار کردم. (خوب کار نکردم.)"
4. با يادگيري از شكست آن را تحقير كنيد.
افراد بدبین از كاه كوه ميسازند. شکست برای آنها انقدر بزرگ است که هر چیز دیگری در زندگیشان کم اهمیت جلوه میکند: "چرا این اتفاقات همیشه برای من پیش میآید؟"
افراد خوشبین برای شکست دامنهی محدودی قائل هستند. آنها شکست را بهعنوان یک دستانداز و یا یک مانع در مسیر موفقیت در نظر میگیرند: "من درس دشواری را آموختم، اما دیگر زمان حرکت است و باید ادامه دهم. "
5.خوشبینی را در دیگران تشویق و تقویت کنید.
افراد بدبین گاه بهشكل مرموزانهاي آرزوی شکست اشخاص خوشبین را دارند. بدبینها به همين دلیل، از افرادی که نظرات (نگرش) منفی آنها را رد میکنند، خشمگین میشوند. "از نادیده گرفتن واقعیتها دست بردارید! کارمون تمومه... من ميدونم!" رفتار بدبينها شبیه شخصیت "گلام" در کارتون گالیور است؛ که همیشه نق میزنند و همه چیز را منفی میبینند. شخصیتی که با جمله "من میدونستم ؛ من میدونستم" بر طبل ترديد ميكوبيد و حس تردید و ترس و بدبيني را به اطرافیان خود القا ميكرد.
در طرف مقابل، افراد خوشبین آشکارا خواستار پیروزی و موفقیت افراد بدبین هستند. آنها میدانند که افکار منفی کارها را بدتر میکند، به همین دلیل آنها با گله کردن از افراد بدبین سعی میکنند تا اخم آنها را باز کنند: "بيخيال! شاید به آن اندازه که فکر میکنی بد نباشد."
سبز باشيد