چرا بايد عاشق فروش باشيم؟
همه ما چه در لباس كارمندي باشيم و يا در كسوت كاسب بازار، هر صبح که از خانه بیرون میزنيم کاری جز فروش انجام نمی دهیم. پس كسي در زندگي موفقتر است كه فروشنده بهتري باشد.
اما فروش در معناي رايج خود، عبارت است از فرایند کمک کردن به مشتري برای تصمیم گرفتن این که آیا کالا یا خدمات ما ارزش بیشتری برای او نسبت به مبلغی که از او درخواست می کنیم ایجاد می کند يا خير. فروش نوعي خدمت دوست داشتني و حرفهاي شايسته است. و موفقیت و پیشرفت در آن، هرچند پاداش مادی به همراه دارد ولی مهمتر از آن ، احساسی است که در نتیجه این موفقیت به فروشنده دست میدهد. فهرست بلند بالایي از اینکه چرا ما عاشق فروختن هستيم وجود دارد ولی در اینجا به ذکر پنج مورد اکتفا میکنم.
1. فروش زندگي بشر را بهبود ميدهد
مردم به یک دلیل خرید میکنند و آنهم این است که آنها به طریقی در جستجوی بهبود بخشیدن به زندگیشان هستند. یک خرید چه شخصی باشد و يا برای کسب و کار، هدف یکسانی را دنبال ميكند: باز كردن گرهاي از كار و بهبود امور. "بهبود بخشیدن" به زندگی انسانها و گره گشايي از امورات ايشان، يكي از شيرينيهاي شغل فروشندگي است. كمتر شغلي وجود دارد که به اندازه فروشندگي تا به اين حد رضایت بخش باشد.
2. فروش مشكلگشاست
فروشندگی بنا بر برخي تعاريف ، در رابطه با پیدا کردن راه حلی برای یک مساله است. در واقع، زندگي مشتريان در حكم پازلي است كه برخي قطعات آن موجود نيست و يا جابجا چيده شده است. البته پازل زندگی مشتریان معمولاً آن قدرها بهم ريخته و نامنظم نیست. بلکه ممكن است فقط یک یا دو قطعه اندازه و مناسب نباشند و يا در جاي درست قرار نداشته باشند. قطعات جدیدی را بیابید که مناسب مشتریان بوده و بتواند تصویر پازل زندگي آنها را كاملتر و زيباتر كند. چنين ديدگاهي به فروش، ديدگاه هاي قديمي مثل فروش يخچال به اسكيموها را به چالش مي كشد و جلوهاي انسان دوستانه به شغل شريف فروشندگي ميدهد. لذا فروش فناوری موشکی نیست بلكه بیشتر شبیه درمان و كار پيراپزشكان در تشخيص است. یعنی يك فروشنده عکس میگیرد و اطلاعات جمعآوری میکند و براساس اطلاعات به دست آمده از تحقیق و همچنین سواد و تجربه خویش راهکار پیشنهاد میکند.
3. فروش تبادل احساسات و مشاركتي جمعي است
95 درصد از تصمیمات خرید مردم، احساسی است، فروشندگان خوب توجه مردم را به کسب و کار و محصول خود جلب ميكنند و ميتوانند در آنها حس خوب ایجاد کنند. فروشندگان توانمند با برقراری هدفی متقابل با خريدار، بیشتر شبیه یک کمک خریدار و مشاور او عمل ميكنند. این به معنای صداقت دو طرفه، ارتباطات باز، احساسات و لذت در پایان کار است. همراهي با مردم برای دستیابی به هدفی مشترک، جنبهی پاداشی فوقالعادهی فروش به حساب میآید.
4. فروش بستري مساعد براي رشد است
استعداد و سخت کوشی در فروش، اغلب نتيجهاي خوشايند به دنبال دارد. توان بالقوه برای رشد و پیشرفت در فروش تقریباً بیهمتاست. به عبارتي شايد هيچ حرفه اي به اندازه فروش مسير رشد و تعالي را هموار نكند.
5. فروش آغاز يك تعهد سودآور است
بازاريابي از ديگاه من عبارت است از علم و هنر كسب خشنودي مشتري با استمرار در سودآوري و رفتار منحصربهفرد در صنعت و زنجيرهي ارزشآفريني با شناسايي تمامي عوامل مؤثر بر موفقيت كسبوكار و شناساندن وجوه تمايز (مزيت رقابتي) به مخاطبان هدف، به نحوي كه منجر به انتخاب ما از سوي مشتريان بشود، فروش صورت گيرد، به فروش سالم (با وصول مطالبات) و فروش مؤثر (فروش تكرارشونده) بينجامد و در نهايت مشتري را به سفير برند ما تبديل كند.
در واقع، زمانی که به شخصی برای بهبود زندگیاش کمک میکنید، و این کار را واقعاً عالی انجام میدهید، بیشتر از یک فروش نصیبتان میشود. مادامی که مشتریان مشتاقتان بهعنوان فروشندگان (بدون مزد و مواجب) طرفدار شما کار میکنند، تبلیغات رایگان بدست میآورید. در این زمان شما گروهي از سخنگویان در دست دارید که کسبوکار بیشتری برایتان به همراه دارند، فقط به این خاطر که شما آنها را در مسیری راهنمایی کردید که هیچ کس دیگری نمیتوانست و یا نمیخواست. یک مشتری خشنود به کرّات از ما خرید میکند و به ندرت از رقبا چیزی میخرد، به علاوه آنکه دیگران را نیز به خرید تشویق میکند وبه نوعی سفیر برند ما محسوب میشود.
من عاشق فروختن هستم. ما عاشق این هستیم که دنیای فردی را تغییر دهیم. با نگرشی مثبت شاید شما هم بتوانید عاشق فروختن شوید.
سبز باشيد