چگونه یک اَبَرشرکت باشیم و آینده را از آن خود سازیم
روزابت ماسکنتر از اساتید دانشکدهی کسب و کار هاروارد است. وی پیش از پیوستن به جرگهی اساتید هاروارد، در مقام استادیار و به عنوان مدرس جامعهشناسی در دانشگاه ییل مشغول به تدریس بود. وی در کتابهای بسیاری از جمله کتاب تحسین شدهی "مردان و زنان سازمان" موضوعات اجتماعی را با مباحث کسبوکار در هم میآمیزد.
از نگاه مجله تایمز لندن، ماسکنتر یکی از 50 زن قدرتمند تاریخ محسوب می شود. ماسکنتر کتاب درخور توجه دیگری نیز به نام "ابر شرکتها: چگونه شرکتهای پیشرو، نوآوری، رشد، سود و منفعت اجتماعی میآفرینند"، را در تالیفات خود دارد. مدیریت تغییر، نوآوری، گسترش ارتباطات، تعهد به آموزش و تمرکز بر منافع اجتماعی؛ از جمله عواملی هستند که موجب تمایز پیشروان بازار شده و آینده آنها را تضمین میکنند.
• پیشرو در مدیریت تغییرات
رهبری و مدیریت تغییرات، یکی از نظریههای کلیدی ماسکنتر است که در عصر متلاطم حاضر بسیار معنادار مینماید. چرا که در دهه اخیر شاهد تحولات بسیاری در عرصههای مختلف تجاری، سیاسی، اقتصادی، فناوری و اجتماعی بودهایم. ماشین توقفناپذیر تغییر در عصرآینده نیز با شتابی قابل توجه به پیش خواهد رفت و رهبران کسبوکار را با چالشهای تازهای مواجه خواهد ساخت. در واقع هیچ شواهدی مبنی بر کاهش یافتن سرعت تغییرات وجود ندارد و دنیا در حالگذار به مرحلهای دیگر از تحولات سرنوشتساز است. هرچند که تغییرات بیمحابا و به تاخت رخ میدهند. اما میتوان شرایط را به گونهای کنترل کرده و زمام امور را بدست گرفت.
در واقع، زمانی که انتظار رخ دادن تحولی را نداریم، تغییر میتواند یک تهدید بالقوه باشد و این مهم ضرورت دوراندیشی و انعطافپذیری سازمانها را خاطرنشان میسازد. اما در مقابل چنانچه تغییر را به عنوان فرصتی برای بهبود وضعیت، پیادهسازی ایدهها و داشتن دنیایی بهتر در نظر گیریم، آنگاه تغییر به عنوان فرصتی مساعد برای رشد و بالندگی خواهد بود. علاوه بر این، شم فرصتیابی و غنیمت شمردن فرصتها و تلفیق آن با ذهنیت اقدامگرا، مسبب ایجاد تغییرات بسیارمثبت درآینده خواهد بود. جملگی سازمانهایی که ماسکنتر در کتاب ابر شرکتها از آنها نام میبرد، در زمرهی شرکتهایی قرار دارند که آیندهاندیش هستند و به پیشرفت و بهبود امور، باوری راسخ دارند. غولهای تجاری به واسطه بهرهمندی از فنآوری های بهروز، منابع انسانی و مالی غنی، و نیز قدرت بالای آنها در چانهزنی، به نقشآفرینان اصلی جوامع ما تبدیل شدهاند. قدرت ابرشرکتها گاه تا بدانجا است که حتی قادرند در موضوعات کلان سیاسی، اقتصادی، تجاری و اجتماعی نقشآفرینی کنند. در این میان، عامل تغییر و رهبری این تغییرات از جمله وجوه تمایز غولهای تجاری محسوب میشود.
• پیشرو در نوآوری
گاه سرچشمه تغییرات میتواند از درون خود سازمانها بجوشد. در واقع سازمانهای پیشرو تغییر را از خود آغاز میکنند. آنها میدانند که بزرگترین فرصت برای رشد درآینده، مردم و اجتماعاتی هستند که همچنان برخی از توقعات و نیازهایشان مرتفع نشده است وکسی نتوانسته پاسخگوی نیازها و انتظاراتشان باشد. نکته جالب اینجا است که این جوامع همان بازارهای آینده خواهند بود. لذا این قبیل اجتماعات، بازارهایی بکر و دست نخورده هستند که نیازهای آنها همچنان برطرف نشده است. ماسکنتر، پراکتراندگمبل را به عنوان نمونهای تمام عیار در این حوزه نام میبرد، که در حوزه تحول عملکردی تحسینبرانگیز دارد. پراکتراندگمبل(P&G) مدتها عملکرد بسیار نامطلوبی در کشور برزیل داشت، اما مسئولان توانستند با اتخاذ تدابیر تحولگرایانهای این شرکت را از ورطه سقوط نجات دهند. آنها متوجه شدند، که گرچه قابلیت ارائه محصولات ممتاز و سطح بالا را دارند و اساساً استراتژی آنها مبتنی بر ارائه چنین محصولاتی است، اما اگر چنانچه در برزیل به مصرفکنندگان کم درآمد که سریعترین رشد را در بازار داشتند توجه کنند، میتوانند همچنان در گود رقابت باقی بمانند. به همین دلیل، پراکتراندگمبل رفته رفته تمرکز خود را جلب بازاری کرد که مدتها پیش از این هیچ توجهی به آن نداشت. پراکتراندگمبل در این مسیر از دو راهبرد نوآوری و همزمان کاهش هزینه تولید بهره برد، تا بتواند پاسخگوی نیازهای خانوارها و اقشار سطوح متوسط و پایین اجتماع برزیل باشد.
این استراتژی در هند نیز پیگیری و با استقبال فراوانی روبرو شد. خانوادههای عیالوار و فقیری که فاقد امکانات مدرن مثل ماشین لباسشویی بودند، اما همچنان نیاز به پاکیزگی در آنها موج میزد. بنابراین P&G پودرهای دستی را وارد این بازارها کرد و در دیگر محصولات خود نیز تغییراتی قابل توجه، متناسب با انتظارات بازار بوجودآورد.
مدل کسبوکار پراکتراندگمبل امروز در دنیا زبانزد است و این شرکت توانسته با رصد دقیق بازار، به گوشههای طلایی و دنج آن نفوذ کند و پاسخگوی نیازهای برطرف نشده باشد.
نوآوری نیز در سازمانهای پیشرو، دو منشاً درونی و بیرونی دارد. نمونه یاد شده از جمله مواردی است که براثر نیروهای بیرونی سازمانی (بازار) بوجود آمد. اما سازمانها میتوانند به مدد تغییرات درونی، ساختاری مستحکم و مجهز برای آینده داشته باشند.
• پیشرو در ارتباطات انسانی
به قول بزرگی، کسبوکار آخرین نظام باقیمانده از سیستم حکومت سلطنتی است. چرا که در دنیای تجارت دیگر خبری از ساختارهای هرمی و قدرتمآبانه نیست. زیرا کارمندان شایسته و متخصص با تحصیلات عالی، اختیار عمل و مسئولیت بیشتری میخواهند. لذا ساختارهای دستوری منقرض میشوند و در عوض درآینده شاهد افزایش پدیدههایی مثل دورکاری خواهیم بود. شرکتهای آیندهاندیش و پیشروان بازار، شرایط کاری انعطافپذیری دارند، تا جایی که کارکنان میتوانند ساعات کاری و حتی محل کار خود را انتخاب کنند. این قبیل شرکتها در قالب خانوادهای سازمانی عمل کرده و محیطهای کار خانوادگی و دوستانهای بوجود میآورند. پیشروان بازار ارزشهای مشترکی با کارکنانشان دارند، و نیروهای انسانی آنها فرصت این را دارند تا ارزشهای خود را از طریق سازمان محقق سازند.
بنابراین، بهطور کلی کارکنان سازمانهای آینده، دو وظیفه اصلی بر عهده خواهند داشت:
1. انجام وظایف محوله
2. و تغییردادن دنیا
هرچند ممکن است در ظاهر این وظایف بسیار ایدهآل گرایانه به نظر رسند، اما واقعیت این است که چنین راهبردهایی در حال حاضر نیز در شرکتهای پیشرو اجرا میشوند.
در کتاب ابر شرکتها، به قلم روزابت ماسکنتر نمونههای فراوانی از این سازمانها را میتوان یافت. به علاوه این کتاب نیمنگاهی به آیندهی کار کردن دارد. بدیهی است که برهم خوردن توازن میان زندگی شخصی و حرفهای افراد، چالشی جدی در آیندهی کسبو کار خواهد بود. بنابراین، ضروری است که سازمانها از همین امروز به فکر چارهای برای مقابله با این چالش باشند. ایجاد جو صمیمی و خانوادگی در سازمان و افزایش تعامل افراد میتواند راهکاری شایسته برای مقابل با عدم توازن در ترازوی حیات شخصی و سازمانی افراد باشد. برای مثال چیزی در حدود 40درصد از کارکنان شرکت IBM، در دفاتر این شرکت مشغول به کار نیستند، بلکه یا نزد مشتری هستند و یا درخانه کار میکنند. درعین حال این شرکت کوشیده، تا یک خانواده سازمانی منسجم را بوجودآورد. بگونهای که این افراد احساس کنند که یک جمع را تشکیل میدهند. IBM برنامه خود را در قالب "کمپین جوامع معنوی" در گوشهای از امریکا مورد اجرا قرار داده است، که هدف اصلی آن حمایت از گردهماییهای خانوادگی وگسترش تعاملات انسانی است.
به علاوه ماهیت کارمندان نیز درحال تغییراست و لذا کارمندان عصر جدید وظایف متفاوتی را برعهده خواهند داشت. درعصر جدید کسبوکار، قدرت مطلق متعلق به افرادی خواهد بود که دارای بیشترین روابط و مناسبات بوده و سرمایهگذاری بیشتری را روی شبکههای ارتباطی خود صورت دهند. بنابراین ارتباط به یک اجبار تبدیل، و تشریک مساعی از وظایف ثابت کارکنان خواهد بود. شاید به همین دلیل، اصل "همه چیز را همگان دانند"، درعصر آینده نمود بیشتری خواهد داشت و اجرا و پیشبرد پروژهها نیازمند همکاری افراد دارای تخصصهای مختلف خواهد بود.
• پیشرو در آموزش
پس از استقرار شبکههای آنلاین وآفلاین در سازمان، نوبت به آموزش میرسد. آموزش به نسل آیندهی سرمایههای انسانی سازمان، از دیگر وظایف سازمانهای پیشرو به شمار میرود. چرا که موفقیت یا عدم موفقیت ما در گرو عملکرد آنها نیز هست. روابط پازلی لازمهی فردای کسبوکار است، چرا که ما نمیتوانیم در کلیه حوزهها قدرتمند باشیم و حتماً در برخی موارد دارای ضعف هستیم، که میبایست به کمک آموزش و ارتباطات نسبت به تقویت آنها اقدام کنیم. آموزش و فراگيري دانش تخصصی و كسب مهارت هاي لازم، ضرورتی اجتناب ناپذير بوده و از جايگاه ويژه اي در ایجاد آینده مطلوب برخوردار است. بهعلاوه، منابع انسانی سازمان میتوانند به مدد آموزش و مهارتافزایی، توانايي هاي نامحدود خود را در ميدان عمل به منصه ظهور رسانند.
• پیشرو در حفظ منافع اجتماعی
تمرکز روی منافع و ارزشهای اجتماعی، دیگر اصل حاکم بر پیشروان بازار است. این قیبل سازمانها دارای مسئولیت اجتماعی بوده و فراتر از صنعت خود و حتی فراتر ازانتظارات گام برمیدارند. آنها بر مخاطرات مدیریت دارند و بر منافع جامع و محیط اصرار میورزند. شرکتهایی که امروز منشاً مشکلات و نابسامانیها در جوامع و محیط زیست هستند، درآینده محکوم به شکست خواهند بود.(همراهان عزیزمیتوانند فایل تصویری مربوط به مصاحبه روزابت ماسکنتر با خبرنگار هاروارد را از طریق سایت فروشگاه اینترنتی تهیه کنند.)
سبز باشید