وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

استراتژی در فرهنگ آینده 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

استراتژی در فرهنگ آینده

استراتژی برگرفته از اصطلاحات ارتشیان بوده و مفهوم اولیه آن، به معنای هنر سرداران جنگ در تصمیم‌گیری‌های شایسته و بایسته در میدان نبرد است. این تعبیر  نیز به رسم بسیاری دیگر از مفاهیم کارکردی بیش از نیم قرن پیش و با شتاب گرفتن آهنگ رقابت در عرصه تجارت، وارد ادبیات کسب‌وکار شد.
 استراتژی فارغ از برنامه‌ریزی‌های مدون است و از نبوغ، تدبیر وآینده‌نگری مدیران و روسای سازمان سرچشمه می‌گیرد. بنابراین استراتژی یک تلاش در راستای شناخت آینده وابزاری برای تحقق چشم‌انداز و اهداف است. تفکر استراتژیک از دیگر سو با نگرشی کلان‌نگر ضمن درک توانمندیها وقابلیت‌های سازمان و نیز شناخت تحولات محیطی، جهت‌گیری کلان یک سازمان را مشخص می‌کند.
ترسیم جایگاه خود در آینده از جمله کارکردهای استراتژی است. لذا می‌توان تعریفی جدید از استراتژی ارائه کرد: استراتژی یعنی اینکه بدانیم چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را نباید انجام دهیم تا در آینده موفق باشیم. پس استراتژی به معنای مزیت رقابتی آینده است. بنابراین استراتژی تضمین‌گر مزیت فرد یا سازمان نسبت به رقبا درآینده خواهد بود. این تعریف، فرآیند توسعه استراتژی را ذیل سه مرحله ساده در می‌آورد، که عبارتند از:
1.    آینده:
 ترسیم چشم‌انداز آینده و یا سناریوهای ممکن و محتمل پیش روی سازمان و نیز تصمیم‌گیری پیرامون افق‌های زمانی و متغیرهای کلیدی استراتژی، مفهومی واضح از حیات سازمان بوده و هدف آن استفاده از ابزارها و تاکتیک‌های مناسب برای ماندن و بقا در صحنه کسب و کار و نیز برداشتن رقبا از سد راه است. پیشگیری از بروز بحران‌ها و مدیریت بر شرایط بحرانی، بدون شناخت روندها و وقایع آینده امکان‌پذیر نیست. آینده‌اندیشی و شناخت صحیح از وضعیت پیش رو، از اهمیتی وافر در برنامه‌ریزی استراتژیک برخوردار است. زیرا که این شیوه تفکر، علاوه برامکان انطباق با شرایط پیش رو، زمینه کنترل و حتی ساختن روندهای آینده را نیز فراهم می‌کند. تفکر آینده‌نگرانه در تدوین استراتژی‌ها، مغز را به منزله‌ی جعبه‌ابزاری با ابزارها و روش‌های متعدد فرض می‌کند، که تمرکز بر عملکرد آن می‌تواند راهگشا باشد. روش شگفت‌انگیز مغز انسان در تکامل و انطباق با‌ شرایط گوناگون، این ارگان حیاتی را به اندامی کاملا ًاستراتژیک تبدیل می‌کند و لذا تمرکز بر کارکردهای آن می‌تواند چگونگی اقدام و چاره‌اندیشی برای آینده‌های غیرقطعی را به ما بیاموزد. قدرت مغز در تخیل، بازسازی، ارتباط، کنترل همه‌جانبه، انعطاف‌پذیری، ... نشان از عملیات پیچیده و راهبردی در آن است. ابزار تجسم و خیال‌پردازی بصری و اندیشیدن به آینده‌ها نیز نقشی اساسی در تدوین استراتژی‌های قدرتمند ایفا می‌کند. بنابراین در فرآیند آینده‌اندیشی بکوشید تا تفکری مرکب از احساس و منطق را به تناسب بکار بندید.
آنچنان که گفته شد، دو مفهوم در روند آینده‌اندیشی حایز اهمیت هستند که می بایست درخصوص آنها تصمیم‌گیری شود:
الف) نخستین تصمیم سازمان‌ها روشن کردن اهداف و تصمیم‌گیری در خصوص افق زمانی برنامه‌ریزی است. برنامه‌ها می‌بایست با نگاه راهبردی وانعطاف‌پذیر تدوین شوند وبرنامه‌ریزی برای 5 سال آتی یا بیشتر از آن چندان توصیه نمی‌شود، چرا که شرایط کسب‌وکار بسیار متغیر و در حال تحول است. اما به هر ترتیب سازمانها می‌بایست چشم‌انداز و برنامه‌ای صریح برای دست کم 3 سال آینده خود داشته باشند.
ب) در مرحله بعدی می‌بایست متغیرها و پیشرانهای کلیدی آینده را مشخص کنیم. این متغیرها عموماً شامل متغیرهای انسانی (عوامل جمعیت شناختی و تغییرات درانتظارات مصرف‌کنندگان،...)، متغیر فناوری (تحولات درفناوری)، تغییرات در محیط کلان اقتصادی( دولت‌های مغروض و خیز بلند اژدهای شرق و توسعه لجام‌گسیخته کشورهای آسیایی) ، و تغییرات در مشتریان (نیازهای جدید، مشتریان جدید با ذائقه‌ها و رفتارهایی که سابقه قبلی ندارند؛ مقیاس‌های جدید ) می‌شوند.

2.    رقابت:
رقبای آینده شما چه کسانی خواهند بود؟ در اینجاست که بسیاری از کسب وکارها مرتکب اشتباهی نابخشودنی می‌شوند، چرا که تمرکز آنها تماماً بر رقبای فعلی‌شان و یا نیازهای کنونی مشتریان است. حال آنکه در عصر آتی، رقبا از هر گوشه و کناری سبز می‌شوند. برای مثال محصول آیفون اپل نه تنها از نوکیا جلو افتاد، بلکه روند کار دیگر شرکتها و محصولات به ظاهر نامرتبط، مثل کمپانی تولید دستگاههای بازی نینتندو  و نقشه‌های گوگل، کمپانی تولید دوربین نیکون و حتی دیگر محصول کمپانی اپل، آیپاد (دستگاه پحش موسیقی) را با چالش‌های عدیده مواجه کرد. بنابراین در نگاه استراتژیک خود می‌بایست رقبا را تحت نظر داشت (این رقبا الزاماً هم خانواده‌ی صنعت ما نیستند) و روندهای آتی و نیز روند ورود و خروج آنها را به دقت رصد کرد.
از سوی دیگر، دامنه انتظارات ونیازهای مشتریان نیز ضرب‌آهنگی متغیر و ناکوک دارد. بنابراین نمی‌توان روند ثابتی را برای آن متصور بود. پس  در مقابل مشتریان خود سراپا گوش باشیم، تا بتوانیم استراتژهایی مبتنی بر واقعیات و نیاز حقیقی آنان تدوین کنیم.


3.    مزیت:
بعد از آنکه سازمان به دورنمایی از رقبا و مشتریان بالقوه خود درآینده دست یافت، نوبت به دشوارترین مرحله می‌رسد. حال یک سازمان در چنین دورنمایی، چگونه می‌تواند مزیت خود را حفظ کند؟
سختی این مرحله از آن جهت است که سازمان می‌بایست دراین مقطع تصمیم بگیرد که می‌خواهد کدام بخش از نیازهای مصرف‌کنندگان را مرتفع سازد و با کدام رقبا در اُفتد. قدرت استراتژی نیز از تمرکز ناشی می‌شود، استراتژی مثل ذره‌بینی است که نورهای محیطی را دریافت و در یک نقطه متمرکز می‌سازد. بنابراین در تدوین استراتژی روی آنچه باید تمرکز شود بحث شده، و در این راستا نسبت به تقویت شایستگی‌های کلیدی سازمان و نیز بهره‌برداری از قابلیت‌های شرکای برون سازمانی اقدام می‌شود. این تمرکز از چند جنبه در استراتژی حایز اهمیت است:
الف) شایستگی‌های محوری یک سازمان در اثر پرورش و توسعه منابع درونی یک سازمان (مثل منابع انسانی)شکل می‌گیرند و در چابک‌سازی و نیز کسب مزیت در زمینه‌ی سرعت، مقیاس و تخصص دارای اهمیت بسیار هستند.
ب) هیچ سازمانی درآینده نخواهد توانست با سیاستهای محافظه‌کارانه و گوشه‌گیرانه در بازار فعالیت کند. سازمانهای گوشه‌گیر و ایزوله نمی‌‌توانند پاسخگویی نیازهای آتی بازار باشند.
ج)تشریک مساعی کلید حفظ بقا در فردای کسب وکار است. البته همکاری وتعامل می‌بایست مبتنی بر روابط پازلی بوده و سازمانها مکمل نقاط قوت و ضعف خود باشند.

از استراتژی تا اجرا
استراتژی به خودی خود فاقد سودمندی لازم است و مفهومی انتراعی و ذهنی است. استراتژی یک ایده، طرح کلی و یا یک رویکرد و به عبارتی تنها نقطه شروع است. به قول تی.اس الیوت، شاعر پرآوازه ادبیات غرب،
" بین ایده و واقعیت، تنها سایه‌ای افتاده است."
لذا اجرا و پیاده‌سازی استراتژی، شرط اصلی تبدیل آن به مزیت رقابتی آینده بنگاههای اقتصادی است. سازمانها برای اجرای استراتژیهای خود با دو چالش عمده مواجه هستند که می‌بایست برای آن چاره‌اندیشی کنند. یکی از این چالشها، معماری اصولی طرح سازمانی (عموماً فرآیندها و محصولات سازمانهای موفق برای مشتریان موجودشان بهینه‌سازی  شده است) و دیگری موضوع ارزیابی، جذب و پرورش استعدادهای سازمانی (که در بحث جذب استعدادهای تازه نفس ویا تربیت و پرورش نیروهای موجود و مهارت‌افزایی آنان نمود دارد) است. با نظم‌بخشی و توجه به این موارد می‌توان چشم‌انتظار آینده روشن‌تری برای سازمان خود بود.بنابراین برای اجرایی شدن راهبردهای خود، می‌بایست نسبت به معماری ساختار سازمانی خود، بهینه‌سازی فرآیندهای برای مشتریان فعلی و آتی و نیز جذب و پرورش استعدادهای شایسته اقدام کنید.

 

سبز باشید

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.