12 درس مهم بازاریابی از ماهیگیری
ماهیگیری فعالیتی است که هم میتواند جنبهی کسب و کار داشته باشد و هم تفریحی. در هر دو صورت بازاریابان و کسانی که به دنبال رشد کسبوکارشان هستند، می توانند درسهای باارزشی از ماهیگیری بیامورند. صبر، دانش و هوشمندی به یک ماهیگیر کمک میکنند تا ماهیهای بیشتری را صید کند. همین ویژگیها را میتوان در دنیای بازاریابی و کسبوکار نیز از عوامل موفقیت برای به دست آوردن مشتریان بیشتر به حساب آورد. با هم 12 درس مهم بازاریابی را که میتوان از ماهیگیری آموخت، مرور میکنیم.
1. باید از محل ماهیها اطلاع داشته باشید. ماهیها خودشان درون قایق شما نمیپرند. شما باید محلی را که بیشترین تعداد ماهیها در آن وجود دارد، شناسایی کنید و سپس برای گرفتن آنها برنامهریزی کنید. کسبوکارهایی کهبا تفکر "ما شروع میکنیم و مشتری خودش میآید" کارشان را شروع میکنند، راه به جایی نخواهند برد.
2. تلاش بدون هدف با تلاش نکردن فرقی ندارد. اگر به جایی بروید که در آن ماهی زیادی وجود ندارد هرچقدر هم که تلاش کنید، باز هم ماهی زیادی نصیبتان نمیشود. تلاش کردن زمانی منجر به موفقیت میشود که پشت آن هدف و برنامهریزی باشد.
3. هرچه طعمهی شما بزرگتر باشد، ماهی بزرگتری خواهید گرفت. با یک کرم کوچک نمیتوانید موبی دیک را صید کنید. اگر دنبال ماهیهای بزرگ هستید، آنچه را که برای دیده شدن در صنعتتان لازم است انجام دهید تا ماهیهای بزرگ به طرف شما جذب شوند و شما از منافع آنها بهرهمند شوید.
4. اگر منتظر ماهیها بمانید، هیچ چیز نمیگیرید. این وظیفهی ماهیها نیست که سراغ شما بیایند بلکه شما باید به سراغ آنها بروید. در دنیای کسبوکار نیز وظیفهی مشتری نیست که سراغ شما بیاید بلکه شما باید دنبال مشتری باشید تا بتوانید از نعمات و برکات او بهرهمند شوید.
5. اگر با طعمهی نادرستی به ماهیگیری بروید، دست خالی برخواهید گشت. ممکن است ماهیهای زیادی زیر آب باشند اما اگر طعمهی شما را دوست نداشته باشند، به سمت شما نخواهند آمد. مطمئن شوید پیش از هر کاری به درک درستی از بازار هدف خود و آنچه برای آن ارزش دارد، برسید و سپس با محصول یا خدمت خود وارد بازار شوید.
6. مشتری، تصمیمگیرنده است پس اصرار بیخودی نکنید. زمانی که به ماهیگیری میروید این شما نیستید که در جایگاه بالاتری نسبت به ماهیها قرار دارید بلکه ماهیها هستند که تصمیم میگیرند صید شما بشوند یا نه. اگر میبینید روز، روز شما نیست، برگردید، قوای خود را احیا کنید و با فکر و ایدههای تازه سراغ ماهیها بروید. در کسبوکارها نیز اوضاع به همین شکل است. اگر مشتری محصول شما را نمیخواهد، روی یک ارائهی تکراری پافشاری نکنید. به خودتان و او زمان بدهید و با برنامهریزی جدید پس از یک بازهی زمانی دوباره سراغ او بروید.
7. خود را درگیر یک ماهی نکنید. ماهیگیرها تکنیکی دارند که طعمهی خود را به چند تکه میکنند و تکهها را درون آب میاندازند تا شانس گرفتن ماهی بیشتر شود. به بازاریابان نیز توصیه میشود که تمام تلاش خود را معطوف یک پروژه یا یک مشتری نکنند و با افزایش گزینههای خود، شانس تبدیل شدن مشتری بالقوه به مشتری واقعی را بالا ببرند.
8. دیدن ماهی با گرفتن ماهی تفاوت دارد. شما میدانید که ماهیها کجا هستند، حتی ممکن است آنها را ببینید ولی تا زمانی که دست به اقدامی نزنید، نمیتوانید ادعا کنید که ماهی گرفتهاید. در دنیای کسبوکار و به خصوص در سازمانهای فروش تا پول به حساب واریز نشود، فروشی انجام نگرفته است.
9. میتوانید از جدیدترین تکنولوژیها استفاده کنید یا اینکه نخی را به یک تکه چوب ببندید و یک ذرت کوچک را به عنوان طعمه استفاده کنید. انتخاب با شماست. کسی شما را مجبور نمیکند که برای ماهیگیری از تکنولوژیهای روز استفاده کنید ولی اگر خواهان گرفتن ماهیهای بیشتری هستید، تکنولوژی به کمک شما میآید. در بازاریابی نیز شاید بتوانید با روشهای سنتی به موفقیتهای کوچک برسید اما این روشهای نوین هستند که راه را به سوی موفقیت هموار میکنند.
برای مثال شرکتهای بزرگی همچون کوکاکولا و تویوتا با اینکه سهم بزرگی از بازار صنعت خود را در اختیار دارند، باز هم برای تحقیقات بازار خود از روشهای نوینی مانند نورومارکتینگ و زیمت استفاده میکنند.
10. بعضی مواقع لازم است از ساحل ماهی بگیرید. همهی ما در زندگی و کارمان محدودیتهایی داریم. بعضی از مواقع ما از منابع لازم برای اینکه سوار قایق شویم و به ماهیگیری برویم برخوردار نیستیم پس باید با محدودیتها کنار بیاییم و از همان ساحل ماهیگیری کنیم.
11. اگر کارتان را درست انجام دهید، ماهیهای بزرگ به قسمتهای کمعمق هم سری میزنند. اگر به هر دلیلی نمیتوانید به قسمتهای عمیق بروید نگران نباشید زیرا ماهیهای بزرگ به بخشهای کمعمق هم میآیند. پس وظایفتان را به درستی انجام دهید و انتظار آنها را داشته باشید.
12. اگر ماهیگیری کار آسانی بود، به آن ماهیگیری نمیگفتند فقط میگفتند گرفتن. ماهیگیری کار سادهای نیست و نیاز به صبر، پشتکار، دانش و البته تخصص و مهارت دارد. بازاریابی نیز کار سادهای نیست و برای موفقیت در این رشته نیز باید تخصص و مهارت لازم را کسب کرد. اگر موفقیت در بازار کار سادهای بود، مطمئن باشید هیچ وقت علمی به نام بازاریابی به وجود نمیآمد.
برگرفته از منبع زير:
http://www.business2community.com/marketing/12-essential-marketing-lessons-learned-fishing-01097555
سبز باشيد