ژنتیک مارکتینگ و یادگیری از طبیعت در دنیای کسبوکار
موجودات و مخلوقات هستی همواره الگویی برای دانشمندان در جهت کشف مسائل و حل مشکلات بودهاند. زمین هیچگاه روی آسایش به خود ندیده و همواره در حال کشمکش با انواع رویدادهای طبیعی بوده است. در این میان جانداران اصلح، اصطلاحی که چارلز داروین ابداع کرده است، توانستهاند به بقای خود ادامه دهند. انطباقپذیری به معنای قدرت پیشبینی، تشخیص، و واکنش متناسب در قبال تغییرات، تنها سلاح جانداران اصلح در مبارزه بر سر بقاء بوده است. از اوایل قرن بیستم دانشمندان در تکاپوی تقلید از موجودات زنده در ساخت انواع پدیدهها و نیز الگوریتمهای حل مسائل و الگوریتمهای مهندسی و پیشبینی آینده افتادند. طبیعت همواره الهامبخش بسیاری از علوم بوده است و انسان توانسته با استخراج و تفسیر پدیدههای طبیعی به دستاوردهای بسیاری دست یابد.
طبیعت به مثابه یک آزمایشگاه علوم بسیار پیشرفته و مجهز است و امروزه دانشمندان و محققان بهویژه پژوهشگران فعال در حوزههای مرتبط با کسبوکار و مدیریت به دنبال رویکردهای الهام از طبیعت هستند. برای نمونه الهام گرفتن از طبیعت مهمترین نکته در فناوری نانو است. محققان نانوتکنولوژي توانستهاند با الهامگیری از برگ گلهای نیلوفر آبی به فناوری ساخت لباسهای ضدلک دستیابند و یا با الهام از ساختار محکم تارهای عنکبوت سازههای مستحکمی را ساختهاند. مرغان ماهیخوار که میتوانند به راحتی در هوا شیرجه بزنند، الگوی ساخت قطار فوق سریع ژاپنی شدند که حدود 320 کیلومتر در ساعت سرعت دارد. مهندسان توانستهاند با الهامگیری از ساختار بدن و پوست انسان، بتنهای خودترمیم بسازند. این بتنها به مرور زمان دچار فرسایش و آسیب نمیشوند و الیاف فیبری و یونهای کلسیم به کار رفته در آن، بتن را به ارگانی نیمهزنده مبدل کرده است که قادر است ترکها و شکستگیهای خود را ترمیم کند. معماران آفریقایی با الگوگیری از لانه تپهای شکل موریانهها و مورچهها و ساختار بسیار پیچیده آن در تهویه هوای درونی لانه، توانستهاند یک مرکز خرید شگفتانگیز را طراحی کنند که با مصرف بهینه انرژی به محیط زیست انسان کمک میکند.
پزشکان توانستهاند با الهامگیری از نیش پشه، سرنگهایی تولید کنند که درد بسیار کمی در بدن ایجاد میکند و کودکان از آن ترسی ندارند. در گذشته و امروز بسیاری از ایدهها و اختراعات تحول آفرین بشر با الهام از طبیعت صورت گرفته است. الهام از طبیعت مزایای بسیاری دارد از جمله آنکه اقتباس از آن عاری از فرایندهای آزمون و خطا است، چرا که طبیعت خود میلیونها سال است که در حال آزمایش و تکامل است. فرایندهای طبیعی و موهبتهای الهی عاری از هر عیب و نقص هستند و با الگوگیری از آنها میتوان به نتایج بهتر و موفقیتآمیزتری دست یافت. ضمن آنکه قابلیت تجدیدپذیری فرایندهای طبیعی، الگوبرداری از آن را به فرآیندی بهرهور تبدیل میکند. فرایندهای طبیعی زاییدهی مادر طبیعت هستند و از دل آن بیرون میآیند لذا کمترین آسیب را برای محیطزیست به بار میآورند. با این تفاصیل، بازگشت به اصول طبیعت و الگوبرداری از قوانین حاکم بر آن یکی از بهترین روشها برای غلبه بر مشکلات در حوزههای مختلف به ویژه کسبوکار است. از این رو، آینده علوم و رفتارهای آن کاملاً متکی به اصول طبیعی خواهد بود.
نخستین بار محققی به نام هالند با مطرح کردن تئوری سامانههای انطباقپذیر الهام گرفته از طبیعت، اصول اولیه الگوریتمهای ژنتیکی را مطرح ساخت. کاربرد الگوریتمهای ژنتیک در مباحث مختلف از جمله راهحلیابی برای مسائل گوناگون در بهینهسازی راهکارها خلاصه میشود. الگوریتم ژنتیک برگرفته از اصول زیستشناسی و وراثت است و به همین دلیل میتوان از آنها در موارد متعدد از جمله پیشبینی تصادفی بهره برد. بنابراین الگوریتمهای ژنتیکی مبتنی بر تکامل ژنتیکی طراحی میشوند و مدلی برای حل مسأله هستند.
طراحی و ایجاد مدلهای برنامهریزی، الگوهای پیشبینی، مدلهای تولید و توزیع، اعتبارسنجی مشتریان به ویژه مشتریان بانکها، و حل مسائل بازاریابی از جمله کاربردهای الگوریتمهای ژنتیک در مدیریت بازاریابی است. بهرهگیری از آموختههای طبیعت به همینجا خلاصه نمیشود، از همین رو در ادامه این یادداشت به کتابی خواندنی در این حوزه اشاره میکنم.
آنچه از جنگلهای بارانی آموختهام
کسبوکارها برای رشد و توسعه نیاز به اصول سادهای دارند که این اصول را میتوان از متنوعترین زیستبوم طبیعت استخراج کرد. تاچیکیوشی در کتاب ارزنده خود به نام "آنچه از جنگلهای باران آموختهام"،به مفاهیم ارزشمندی اشاره میکند که حاصل آموختههای او از طبیعت است. نویسنده، کتاب را با ذکر خاطراتی از خود آغاز میکند. کیوشی نزدیک به 40 سال قبل و پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه بریتیش کلمبیا، بنای سفر به قلب طبیعت بکر کانادا را گذاشت. اما در این حین و در اثر حادثهای اتومبیل او با صخرهای برخورد و او را روانه بیمارستان کرد. کیوشی نقل میکند که در این مدت به قدر کافی فرصت اندیشیدن داشته است. او کسبوکار جهانی را به اتومبیلی تشبیه میکند که با سرعتی سرسامآور به سمت تختهسنگی بزرگ در حال حرکت است و به زودی با سرنوشتی مشابه کیوشی مواجه میشود. نظام سرمایهداری در حال بهرهبرداری از منابع محدود زمین است، اما زمین منابعی محدود دارد و اصل اقتصاد حکم میکند که بتوان با کمترین داده بیشترین ستاده را دریافت و تلاش کرد که از رنج، گنج ساخت. هرچند که میتوان گفت که بزرگترین مأموریت یک سازمان، به حداکثر رساندن سودآوری است، اما در این میان نمیتوان مسئولیتهای اجتماعی شرکتها را نادیده گرفت. بنابراین سازمانها باید به اصل انطباقپذیری و چابکی در سازگاری با شرایط محیطی کسبوکار متعهد بوده و آیندهاندیشی را سرلوحه خود قرار دهند. برای مثال پیشبینیها حاکی از آن است که در آیندهای نهچندان دور، میزان تقاضای بالا و حجم بازار گستردهای برای انرژیهای نو و پاکیزه و ارزان مثل سلولهای خورشیدی بوجود خواهد آمد، ولذا برندهایی برنده خواهند بود که بتوانند پاسخگوی نیازهای نوظهور باشند. در این شرایط اقدامات برندهایی نظیر میتسوبیشی نشان میدهد که برخی شرکتها از همین امروز خود را آمادهی سفر آینده میکنند. این شرکت دلیل جالبی برای اقدامات خود دارد؛ «ما کسبوکار خود را برای سودآوری اداره نمیکنیم، بلکه ما سودآوری میکنیم تا کسبوکار خود را اداره کنیم». تصور کنید که بتوان کسبوکار خود را بر اساس اصول جنگلهای بارانی اداره کرد و به آن میزان بهرهوری و سازگاری دست یافت. جنگلهای بارانی، خاکی کمبنیه داشته، تقریباً عاری از موادغذایی و بدون منبعی قابلتوجه هستند و حتی به منابع مالی نیز دسترسی ندارند، اما چگونه میشود که چنین اکوسیستمی که از این میزان بهرهوری برخوردار است، راندمان بالاتری به نسبت هر کسبوکاری داشته باشد؟ ضمن آکه این اکوسیستم، بدون آنکه به منبع قابلتوجهی وصل باشد خانه و مأمن میلیونها گونه جانوری و گیاهی مختلف است که هریک مکمل دیگری بوده و بقای یکدیگر را تأمین میکنند و اینگونه چرخه بقا تکمیل میشود. اینگونه زیستبومها بوسیله تطابق و سازگاری با نداشتههای خود، پیشرفت میکنند. الگوبرداری آگاهانه میتواند از دنیای طبیعت نیز صورت گیرد. الگوبرداری آگاهانه از جنگلهای بارانی به معنای دنبال کردن اصول پایهای زیستبوم است که در ادمه به گوشههایی از آن اشاره میشود.
1- بازخورد بگیریم:
در جنگلهای بارانی، دریافت بازخورد منجر به تکامل طیف پیچیدهای از جانداران میشود. حتی اندام انسانها نیز مبتنی بر بازخورد و کنشو واکنش عمل میکنند و عملکرد چشمها، گوشها، ذهن، مغز و ... بدون بازخورد ناقص خواهد بود. اما متأسفانه سیستمهای دریافت بازخورد و فرهنگ آن در سازمانها و جوامع انسانی نهادینه نشده است.
برای مثال اولویت شرکت میتسوبیشی الکترونیک ژاپن، ایجاد بهترین سیستم بازخورد سازمانی است، که به این وسیله مسئولین شرکت از هزینهها و منافع هر محصولی اعم از نیازهای اجتماعی و زیستمحیطی مطلع میشوند. اینگونه شرکت میتواند گاهی جلوتر از بازار پیش برود.
افزون بر این، بازخوردهای بازار و دریافت سیگنالهای بازار به کمک رادارهای هوشمندی رقابتی میتواند به بهینهسازی محصولات و خدمات و تکامل آنها کمک شایانی کند. این فرایند به زیبایی هرچهتمام در اکوسیستمهای جنگلهای بارانی نیز قابل مشاهده است. برای مثال شرکت میتسوبیشی با گوش سپردن به ضمیر بازار و روندهای آن، محصولاتی را طراحی کرد که کاملاً دوستدار محیطزیست هستند و هزینههای خانوار در بخش انرژی را کاهش میدهند. بنابراین میتوان خدمات و محصولات موجود را نیز به کمک بازخوردهای بازار تکمیل و درست مانند یک جنگل بارانی، اجزای خود را به سرعت با شرایط موجود منطبق و بقای خویش را تضمین کرد.
2- انطباق و تغییر
موفقیت و بقای گونههای جانوری و گیاهی جنگلهای بارانی وابسته به قابلیتهای شکارگری فرصتیابانه و انطباقپذیری آنها با زیستگاههای مختلف و شرایط گوناگون دارد. جنگلهای بارانی بواسطه قابلیتهای بالای خود در مدیریت تغییر و سازگارپذیری، دارای بیشترین رشد گیاهی و جانوری هستند و بیشترین اکسیژن جو را تأمین میکنند، هرچند که تنها چند درصد از مساحت زمین را تشکیل می دهند. قابلیت انطباق و تغییر در محیط کسبوکار نیز اهمیتی وافر دارد و میتواند بقاء و بالندگی یک کسبوکار را تضمین کند.
3- خلق را تقلیدشان بر باد داد!
همنوایی یکی از عوامل اصلی انقراض در جنگلهای بارانی است. اگر دو ارگانیزم یک گوشه دنج را برای حیات و رشد خود برگزینند، یکی محکوم به فنا خواهد بود. دیگری نیز یا باید با شرایط وفق یابد یا او نیز دچار نابودی میشود. این شرایط کموبیش در محیط کسبوکار نیز در جریان است و بنگاههای اقتصادی باید وارد عرصهای شوند که در آن قادر به کسب مدال طلا باشند. بنابراین اصل تمایز باید مورد توجه جدی قرار گیرد تا بازاری طلایی انتخاب و در آن بدرخشیم.
4- تشریک مساعی :
حیات و تنوع بسیار بالای جنگلهای بارانی در نتیجه این واقعیت است که گونههای موجود در این جنگلها در کنار یکدیگر یک کلیت واحد و همافزا را تشکیل دادهاند. این موجودات نقاط ضعف خود را به کمک نقاط قوت دیگران بهبود میدهند. لذا طبیعت و بویژه جنگلهای بارانی سازمانهایی بزرگ و سیستماتیک هستند که قدرت خود را از ارتباطات و تعامل میگیرند. این اصل در محیطهای سازمانی نیز اهمیت فراوانی دارد، چراکه سازمانهای مدرن قادر نیستند در خلاء و انزوا به فعالیت بپردازند.
سبز باشید