خود- برندسازی و درسهایی از دنیای هنرپیشگی (به همراه تریلر فیلم)
برندهای شخصی با تولد افراد بوجود میآیند. همان زمان که مادران وپدارن مهربانمان، نامی نیکو به ما میدهند و ناخودآگاهانه آغازگر فرآیند ایجاد یک برند جدید میشوند. برندسازی شخصی (Personal Branding) موضوعی است که میتواند پیشدرآمد یک زندگی موفق تر باشد، لذا باور کارشناسان این حوزه چندان هم بیراه نیست: «سرنوشت افراد در گرو برندهای شخصیشان و اقدامات اکنون آنان در این زمینه است.»
در کوران رکود اقتصادی غرب درسال ،2009 نکتهای بسیارظریف به نظر میرسید و آن اینکه تباهی اقتصاد به عنوان مادر علم بازاریابی، و نیز رکود شغلی و معضل بیکاری، موجب شد تا عدهای به خود آیند. آنها گرفتار وضعیتی نابسامان و درگیر باتلاق عمیق رکود اقتصادی بودند و خود را شایسته این جایگاه نمیدانستند. همواره گفتهام که فرصتها خود را در لباس تهدید مخفی میکنند و تنها نگاه فرصتیاب است که میتواند آنها را آشکار سازد. نگاهی به برندهای نوپای موفق در حال حاضر نشان میدهد که این برندها (اعم از شخصی یا سازمانی) از بستر تهدیدها و معضلات رشد کردهاند. این امر بویژه در مورد برندهای شخصی نمود بیشتری دارد، بگونهای که بسیاری از افراد و حقوق بگیرانی که پیشتر درامنیت شغلی به سر میبردند، حالا با خطری بزرگ مواجه شده بودند. این حس اضطرار، قوهی فرصتیابی و کارآفرینی در آنان را تقویت میکرد. آنها ترجیج دادند تا به جای همرنگشدن با جماعت و سقوط به ته دره، راه مخالف را دنبال کنند و برند خود را بسازند. آنها پادزهر و درمان را از عامل اصلی ایجاد درد (بحران) گرفتند. تقاضا میکنم برای یادگیری بیشتر پیرامون چگونگی مدیریت کسبوکارها در کوران رکود و بحران، کتاب چگونگی اداره کسب و کار در بحران اقتصادی به قلم اینجانب را مطالعه کنید.
جالب است که از دیدگاه بازاریابی فرقی میان استراتژیهای برندسازی شخصی با برندینگ کالاها و خدمات وجود ندارد. برندها با یک نام و یک احساس آغاز میشوند و هر یک داستانی در پیشینه خود به یدک میکشند. مسیر برندسازی جادهای طویل و پرفراز و نشیب است و برندها در طول این مسیر، ارتباطات بسیاری را برقرار کرده و مخاطبان خود را مییابند و آنها را بصورت شبکهای از روابط به یکدیگر وصل میکنند. وظیفه این برندها، تولید ارزش برای مخاطبان و ایجاد مزیت رقابتی است. برندها موجوداتی زنده هستند که مدام در حال تکامل می باشند. به علاوه، آنها تجارب زنده را وارد زندگی افراد میکنند. تکامل برندها در راستای اصلح شدن آنان و تطابقشان با محیط و نیز مشتریان است. برای مثال ما ابتدا با خانواده خود ارتباط برقرار میکنیم و دامنه این ارتباط به تدریج گستردهتر شده و دوستان دوران کودکیمان را در برمیگیرد، بعد به مدرسه میرویم تا یاد بگیریم و رشد کنیم و مسیر رابطهسازی همچنان گسترش مییابد. دراین مسیر، باید دست به انتخابها وتصمیمات بسیاری بزنیم. سازمانها نیز در مسیر برندینگ محصولات و خدمات خود با تصمیمات گوناگونی مواجهند. ما مسیر شغلی، آموزشی، زندگی خانوادگی و ... را انتخاب میکنیم و در هر یک با تصمیمات مختلفی سرو کار داریم. این فرآیندها هر چند شخصی، اما تقربیاً مشابه روندهای جاری در برندسازی تجاری هستند و از همان اصول و قواعد پیروی میکنند. پس افراد هم میتوانند مشابه سازمانها و انواع محصولات، یک برند باشند.
بنابراین برندسازی شخصی مقولهای مهم و در عین حال ضروری در ترقی افراد است. برندسازی شخصی به ما کمک میکند تا شرایط زندگی کاری و حرفهای خود را متحول کرده و بتوانیم مجموعه قابلیتها، تواناییها، تخصصها، شایستگیها، و راهکارهای خود را معرفی کنیم. این اعتماد برآمده از وجهه برندهای شخصی، موجب میشود تا کار به دنبال ما بیاید، نه آنکه ما به دنبال کار باشیم.
تا بحال به پاسخ این سوال فکر کردهاید که در حال به نمایش گذاشتن چه تصویری از خود برای اطرافیان هستید؟ برندینگ شخصی راه و رسم مدیریت هوشیارانه و دقیق برندهای شخصی و چگونگی ترویج آن را نشان میدهد. لذا برندسازی شخصی نقشه راهی برای رسیدن به مطلوبات زندگی است. کافی است تا اندکی شایستگی، تعهد، شخصیت، اعتماد به نفس، ثبات قدم، خلاقیت و شهامت، شفافیت، و ارتباط درست را چاشنی کنیم تا ادراک ذهنی دیگران از خود را تحت تاثیر قرار دهیم. این موارد همان آمیختهی بازاریابی یک برند شخصی هستند، که البته سرآغاز آنها از خود شناسی و باور به خویشتن است. به قول فریدون حلمی: "آنچه گفتند و سرودند تو آنی!"
ارتباط سینما با برندسازی شخصی چیست؟
به واسطه علاقهام به سینما سعی میکنم که این علاقه را با حرفهام تلفیق کنم. کیانو ریوز، به یقین از ستارگان سینما و معلمی بزرگ برای برندسازی شخصی است. حتماً بازی درخشان وی در فیلم ماندگار سهگانهی ماتریکس در نقش نیو، و یا بازی او درفیلم وحشتآور کنستانتین را دیدهاید. ریوز هنرمندی همه فن حریف است که کودکی سختی را پشت سر گذاشته است. پدر او یک مواد فروش و خلافکار بود که در کودکی خانواده را ترک کرد. ریوز میخواست که یک بازیکن ورزش هاکی باشد و به همین دلیل چند بار در دبیرستان تغییر رشته داد، تا آنکه از دبیرستان اخراج شد و نتوانست حتی حایز مدرک دیپلم متوسطه شود. او تئاتر را از همان کودکی آغاز کرد، جالب آنکه کمپانی کوکاکولا از جمله عوامل موفقیت بالای او در هنرپیشگی بود. چرا که این شرکت با مشاهده هنرنماییهای ریوز، از وی دعوت کرد تا در تبلیغات کوکاکولا نقشآفرینی کند. ریوز از زبان اندام و کلام منحصر به فردی برخوردار است و حالات چهره و صدای یکنواخت او مورد توجه بسیاری از کارگردانان شهیر سینما قرار دارد. هر چند از نظر برخی، این ویژگیها (نگاه خیره و صدای یکنواخت) عاملی منفی است، اما به نظر من این ویژگیها تمایز او با دیگر بازیگران را نشان میدهد. او تلفیقی از اعتماد، استحکام بدنی و فیزیکی، چهره پرجذبه و خشک و نیز اندکی هیجان و غافلگیری است. همین خصیههای ذاتی موجب شده تا تصویر برندی منحصر به فرد داشته باشد. اما آموزههای این هنرپیشه مطرح سینما برای کسانی که میخواهند برندی شخصی و قدرتمند داشته باشند چیست؟ پاسخ به این سوال را در ادامه میخوانیم:
• در نقش خود حل شویم
ریوز چهرهای سرد و عبوس دارد، اما به راحتی در هر نقشی که به او سپرده شود غرق میشود و نقش را از آن خود میسازد. در کنستانتین با مردی قاطع، جسور و دست از دنیا شسته مواجهیم که در برابر شیاطین قد علم کرده است. او برندی شناخته شده درمیان آدمهای فیلم است و در کار خود مرجعی قابل اعتماد است. برندهای شخصی میتوانند خلاها و شکافها را پر کنند. آنها در ارائه خدماتی خاص شناخته شده و زبانزد هستند و در آن مرجع به شمار میروند. در عالم نمایش هیچ کس نمیتواند جای خالی ریوز را پر کند. او نسخهای دست اول از خویشتن است. جالب آنکه همواره در فیلمها نیز ویژگیهایی بسیار متمایز دارد، گویی که تنها او از پس انجام آن کارها برمیآید. در فیلم کنستانتین، نقش یک جنگیر را بازی میکند که البته روش کاری متفاوتی از سایر همکاران خود دارد. به گونهای که برخی کارها تنها ازعهده او برمیآید.
در اوایل پیروزی انقلاب که فیلمهای سینمایی و تلویزیونی در مورد ساواک بود، استاد عنایت بخشی چنان نقش ساواکیها را بازی میکرد که هر بینندهای از آن نقش متنفر میشد. تا آنکه سریال سایه همسایه در همان سالها پخش شد و همان بازیگر چنان نقش آمیرزا که بزرگ و محبوب محل بود را بازی میکرد که انسان مجذوب و شیفته او میشد. علت چه بود؟ پاسخ این است: آقای عنایت بخشی در نقش خود حل میشد.
بنابراین تمایز و تمرکز، عاملی کلیدی دربرندسازی شخص هستند. بکوشیم تا در یک رشته متخصص و متمرکز شویم. دوران علامه دهر بودن برای انسانهای عادی بسر آمده، و به قول بودز جمهر حکیم، همه چیز را همگان دانند.
• در هر کجا، نشانی از خود برجای گذاریم و امضای خود را داشته باشیم
اکثر فیلمهای ریوز را به نام خود او میشناسیم . او در ژانرهای متفاوتی ایفای نقش کرده و آثار او را در فیلمهای کمدی، ترسناک، ماجراجویانه،... مشاهده کردهایم. او فیلمها را از آن خود کرده و به نام خود سند میزند، چرا که سبک بازیگری منحصر به فردی دارد که او را از دیگران متفاوت میکند و موجب میشود تا ستارهای درخشان در زمینهای تاریک باشد.
همانطور که میدانیم، برندسازی از اساس به معنای تمایزآفرینی است. برندسازی شخصی یعنی آنکه بتوانیم درهرکجایی امضای خود را درج کنیم. به این معنا که هر محصول باید تبلوری از برند ما باشد، به گونهای که مخاطبان با دیدن این محصول وحتی بدون مشاهده لوگوی آن بتوانند حدس بزنند که متعلق به چه برندی است. برای مثال برند رولکس را در نظر بگیریم، که پیشتر مصاحبهای را درخصوص این برند با مجله خلاقیت داشتم، که هماکنون می توانید این پرسش و پاسخ داستان گونه را درکتاب دلایل کامیابی برندهای برتر جهانی به قلم اینجانب بخوانید. رولکس نشانههای قابل تمایز بسیاری دارد، از ظاهر خاص و متفاوت تا ساختار مستحکم و لوکس آن؛ تماماً نشان از برندی موقر دارند. برای تشخیص رولکس نیازی به دیدن لوگوی آن نیست، همان طور که برای تشخیص فیلمهای ریوز نیازی به دیدن چهره او نیست. کل خط داستانی فیلمهای ریوز، البته نه همه آنها، قائم به خود او است و داستان حول محور شخصیت خاص او میچرخد. لذا بخش عمده ای از برند فیلمهای او نشات گرفته از برند کیانو ریوز است. به یاد داشته باشیم که هر چه برند قویتری بسازیم، گسترش برند نیز به همان اندازه سادهتر خواهد بود.
• در یک چیز خبره باشیم
همانطور که گفته شد، ریوز و عنایت بخشی در نقش خود غرق میشوند و به قول سینماییها، نقش خود را درآغوش میکشند. هنرپیشه عالم، عامل عاشق در یک فیلم پدری فداکار، در فیلم دیگر عاشق پیشهای از جان گذشته، در فیلمی رباتی بیروح و در فیلم دیگر جنگیری همه فن حریف است . غرق شدن او در نقش خود، بازیهایش را باورپذیر میکند. پس در هر نقشی که وارد شدیم و آن را پذیرفتیم، خود را درآن غوطهور کنیم و تلاش کنیم تا احساسات مخاطبانمان را درگیر خود سازیم. برندهای شخصی و محبوب، خاطرهای به یادماندنی و جذاب برای مخاطبان ایجاد میکنند.آنها در یک عنوان خاص سرآمد میشوند و به همین واسطه سطح قابل قبولی از برند- اشتغالی را در ذهن مخاطبانشان ایجاد میکنند. صرفنظر از حرفه یا تخصص خود، تلاش کنید تا در آن حرفه متفاوت باشید. شاید با تاکسی شکلاتی تهران آشنا باشید، یا راننده دیگری که داخل اتاق ماشین خود را به فضایی سرسبز تبدیل کرده است. اخیرا نیز در اخبار، رانندهای را دیدم که تاکسی خود را تبدیل به کتابرانه (کتابخانه سیار) کرده است. در این شهر عده زیادی به شغل شریف مسافرکشی اشتغال دارند، اما چه تعداد ازآنها برندی مختص به خود را دارند؟
• توازن را از یاد نبریم
کیانو ریوز یک استاد طراز اول بازیگری است، اما زندگی شخصی خود را از یاد نبرده است. او سرگرمیهای خاص خود را دارد. در طول آمریکا و دیگر کشورها به همراه گروه موسیقی خود سفر میکند و به شکسپیرعلاقه دارد. کارشیفتگی و اعتیاد به کار، میتواند مخرب و آسیبزا باشد، لذا یکی از وظایف اصلی برندهای شخصی برقراری توازن منطقی میان زندگی حرفهای و کاری است. به علاوه آنکه هر فرد در طول حیات خود، هم به یک برند حرفهای و هم یک برند شخصی نیازمند خواهد بود و وجود توازن میان این دو برند، از ارکان مدیریت بر برند شخصی به شمار میرود. به طور کلی دانش مدیریت، عمل توزان برقرار کردن بین فعالیتهای متضاد و متعارض است و برندهای شخصی باید از این دانش بهرهمند باشند.
ریوز عاشق بازیگری است وشیفتگی او به نقشآفرینی از عوامل اصلی توفیق ایشان است، اما او تلاش میکند تا این علاقه جنبهای افراطی نیابد و زمان کافی برای رسیدگی به دیگر امور را نیز داشته باشد. او فیلمهای زیادی بازی نکرده، اما همین تعداد هم آثار شاخصی هستند.
به نظر شما به چه روشهای دیگری میتوان یک برند شخصی ایجاد، و آن را تقویت کرد؟ نظر خود را با دیگر همراهان در میان گذارید. قبلا تقاضا میکنم، پیشنمایش تازهترین فیلم با بازی کیانو ریوز را تماشا کنیم. این فیلم حول مفهوم استراتژی میچرخد و احتمالا اکران آن آموزههای بسیاری برای دنیای کسبوکار خواهد داشت.
سبز باشید