وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

سندرم «فقط همین یک بار» دمار از روزگارتان در می آورد، توصیه هایی برای مقابله   27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

سندرم «فقط همین یک بار» دمار از روزگارتان در می آورد، توصیه هایی برای مقابله  

همین حالا آن شیرینی خامه ای لعنی چرب و چیل را کنار بگذارید و از آن فاصله بگیرید. برای چند لحظه هم شده اپلیکیشنهای پرزرق و برق و سرگرم کننده موبایل آخرین مدل تان را ببندید و گوشی را نیز کنار بگذارید، حالا وقت آن رسیده که دو کلام حرف حساب با هم بزنیم.
نیمی از سال گذشته اما اگر سعی دارید در مابقی سال  آدم متفاوتی شوید و کارهای جدیدی را شروع کنید – مثلا عادت جدیدی کسب کنید، کاسبی جدیدی راه بیندازید، و یا زندگی سالم‌‌تری در پیش بگیرید –همین حالا باید دست به کار شوید و  با یکی از نازیباترین ابعاد روانشناسی انسان دست‌وپنجه نرم کنید. ما اسم آن را سندرم «فقط همین یک بار» یا به اختصار JTO گذاشته ایم.
JTO دقیقا چیست؟
هر اسمی که میخواهید برای این بلای خانمان سوز بگذارید، بی تردید همه ما با چنین وضعیتی آشنایی کامل داریم:
•    واقعا دلم میخواهد این بازی معتاد کننده که تمام وقت و انرژی من را گرفته ترک کنم اما همین یک بار که به جایی برنمیخورد..
•    میدانم که مدام چک کردن گوشی و پیامهای تلگرامی حواسم را پرت میکند.. اما همین یک بار که اتفاقی نمی افتد...
•    بعله من خیلی سعی کردم تا لاغر کنم و کل هفته را هم گل کاشتم.. اما دیگر نمیتوانم جلوی شکمم را بگیرم؛ این یک دانه شیرینی خامه ای که کسی را نکشته...
مشکل دقیقا همین یک دفعه ها است. این یک بارها به شما آسیب میزند و حداقلش این است که شانس دستیابی موفقیت آمیز به اهدافتان را نقش بر آب میکند.
این سندرم مرموزانه دمار از روزگارتان در می آورد و ممکن است هرچه رشته بودید پنبه کند. اما زمانی به خودتان می آیید که کار از کار گذشته است.

JTO دقیقا چه چیزی نیست؟
به این مثالها دقت کنید:
ممکن است از رژیم سفت و سختی پیروی کنید ولی گاهی برای پاداش دادن به خودتان برای پایبندی بیشتر به برنامه غذایی تان کمی بقول متخصصان تغذیه قاچاق خوری کنید و روزهایی را به ضیافت اختصاص دهید. 
یا وضعیتی را تصور کنید که سعی دارید بر حواس پرتیهای خود غلبه کنید به این صورت که به خود قول میدهید به ازای هر ۲ ساعت کار مفید، ۲۰ دقیقه ای را هم در شبکه های اجتماعی و یا تلگرام و این قبیل ابزارها سیر کنید.
اینها به معنای تفکر همین یک بار نیستند. بلکه در حکم پاداشهایی ذهنی برای تقویت عملکرد اصلی محسوب میشوند.
در واقع این سندرم زمانی اتفاق می‌افتد که به شدت می‌خواهید رفتار خاصی را تغییر بدهید، اما هر بار  به نحوی وسوسه می‌شوید که همان رفتار قبلی را تکرار کنید: بسیار خوب تسلیم! فقط همین یک بار...»
چرا همین یک بار هم میتواند شما را شکست بدهد
اگر سعی دارید عادت بدی را با عادت بهتری جایگزین کنید، در واقع دارید با نوع مخوفی از جادوی سیاه – به نام جادوی رفتار برنامه‌ریزی شده – مقابله می‌کنید.
چه خوشتان بیاید چه نیاید، ما در بحث تغییر رفتارها شاید به اندازه سگ پاولوف پیشرفت داشته و تکامل یافته باشیم.  
ما به این شکل رفتار شرطی شده ایم و احتمالا سالها به چنین وضعیتی عادت کرده ایم. واقعیت این است که مغز ما نیز به این شرایط خو گرفته؛ مغزی که به شدت از تغییر میهراسد. بنابراین وقتی به مغزمان می‌گوییم «خیلی خب . دیگر این کار را نخواهیم کرد – از الان به بعد آن کار را خواهیم کرد»، احتمالا پاسخ مغزمان در واکنش به این ندای درونی چنین چیزی باشد «مزخرف نباف. همین روش فعلی مناسب است.» این به دلیل آن است که مغز از تغییر کردن دچار ترس میشود و واکنشهای غیرارادی نشان میدهد.
شروع فرآیند تغییر بسیار دردناک و احتمالا رنج آور خواهد بود و احتمالا تغییر یک رفتار در مغز واکنشهایی مثل کشیدن دندان با گازانبر را در ساختار مغز تداعی کند، هرچند که اوضاع آنقدرها هم در واقعیت پیچیده نیست و ما فقط میخواهیم عادتهایی را ترک کنیم که موجب مرضمان شده است. برای انکه مغز خود را به راه بیاوریم نه تنها باید هر دفعه تلاشمان را معطوف به انجام آن کار یا رفتار متفاوت کنیم، بلکه باید آن کار را به صورت مداوم و در مدت زمانی طولانی انجام دهیم.مطالعات نشان داده اگر به مدت ۳ هفته خود را وادار به انجام کار خاصی بکنیم آن رفتار بصورت یک عادت در ما در می آید. مطالعات نشان می دهند که لازم نیست تمام عمر برای داشتن یک عادت بجنگید، بلکه تنها ۲۱ روز برای شکل گیری یک عادت کافی است. پس از این زمان قسمت مشکل کار تمام شده و ادامه مسیر خود به خود پیش خواهد رفت. زیرا عادت نهادینه شده و از این به بعد خود مغزتان آن را یادآوری و اراده کافی برای انجام آن تولید می کند. البته این تعداد روز میتواند برای برخی بیشتر باشد. اما هر بار که سندرم فقط همین یک بار بر ما غلبه میکند؛ این فرآیند باید از ابتدا طی شود و صد البته دفعه بعد باید سختی های بیشتری را به جان بخرید.
چطور بر این سندرم غلبه کنیم؟
راهبردهایی برای مقابله با این وضعیت وجود دارد، از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره داشت:
1.استدلال کنید
بهترین دفاع، حمله است. به اندازه کافی برای علت و چرایی ضرورت تغییر رفتار خود دلیل بتراشید و آنها را شفاف روی کاغذ بیاورید. هرچه این دلایل قانع کننده تر باشند، نرخ موفقیت بالاتر میرود. هر روز این دلایل را با خود مرور کنید. هرگاه احتمال دادید که توسط سندرم فقط همین یک بار وسوسه میشوید، کافی است سیاهه دلایل خود را رو کنید و چند ثانیه ای آن را مرور کنید. دلایل انجام این کار را به خود یادآوری کنید.
2. با عدم آسایش احساس آسودگی کنید
تغییر خوشایند نیست. ابتدای جاده تغییر پر از دست انداز و همچنین عجیب و دردناک است. باید با این نکته راحت باشید و به آن خو بگیرید. به خود یاداوری کنید که ناراحتی تمام میشود و روزهای خوش در راهند.
3.شکل دیگری به وسوسه های خود بدهید
اگر واقعا از ته دل وسوسه شدید و نتوانستید مقابل آن تاب بیاورید تکنیک زیر را تمرین کنید:
بطور مثال اگر سعی دارید سیگار را ترک کنید سعی کنید در مقابل وسوسه آن بجای تلقین منفی به ذهن و بکاربردن عباراتی مثل «ای لعنت.. هیچ وقت قرار نیست این زهر ماری را ترک کنم...» مغزتان را با جملات بهتر شست و شو دهید و با تعریف مجدد چارچوب آن وسوسه، مغز را فریب دهید. مثلا جمله ای مثل عبارت روبرو، را به جای جمله بالایی با خود بگویید: «اوه اره بازم حس سیگار برگشت. اگر ترک نکرده بودم قطعا این حس بهم دست نمیداد. پس دارم مسیر رو درست میرم...» این روش گرچه عجیب به نظر میرسد اما واقعا کارگر است. 
4.عادت خوبی را جایگزین کنید
ما انسانها از اینکه چیزی از ما منع شود بیزاریم. حالا این چیز هرچه میخواهد باشد، حتی یک عادت بد. مغز ما موجودی پیچیده و منفعیت طلب است. بنابراین سعی کنید اگر از چیزی قرار است محروم شوید، چیزهای دیگری را بدست آورده و جایگزین آن کنید.  اگر عادتی مطلوب شما نیست و تمایل به ترک آن دارید تغییر مثبتی را جایگزین ان کنید. جایگزینی عادات کهنه با رفتارهای جدید جدید شامل گذار از یک مرحله به مرحله‌ی بعد است. برای مثال، نشستن پشت میز یک حالت گذار است و وارد شدن به منزل هم یک حالت گذار محسوب می‌شود.

در گذار از یک کار به کار دیگر، مغز آن عملی انتخاب می‌کند که از اولویت بالاتری در ذهن ما برخوردار باشد. وقتی پس از یک روز پر مشغله وارد منزل می‌شوید، رویدادی که بالاترین اولویت را در ذهن شما دارد، رها شدن بر روی مبل است. در اینجا برای فعال کردن رویداد جدید نیاز به نوعی تغییر داریم. مثلا میتوانید در اینجا رفتاری مثل هم صحبت شدن با اعضای خانواده را جایگزین لم دادن روی صندلی کنید.  
منبع:
http://pajamaproductivity.com/just-this-once-syndrome-and-your-productivity/
سبز باشید
 

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.