وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

نکات کسب و کاری از ثروتمندترین آشپز جهان 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

نکات کسب و کاری از ثروتمندترین آشپز جهان

گوردون رمزی با دارایی بیش از 38 میلیون دلار، لقب ثروتمندترین آشپز جهان به انتخاب نشریه فوربس را داراست. رمزی 45 ساله، سرآشپز سه ستاره اسکاتلندی تبار است که اکنون رستورانهایی در چهار گوشه جهان را اداره مي‌كند. وی مولف بیش از 20 جلد کتاب بوده و چهره ای سرشناس در برنامه های تلویزیونی آشپزی است. برنامه تلویزیونی کابوسهای آشپزخانه یکی از شناخته شده ترین آثار، با حضور این سرآشپز همه فن حریف است. او در این برنامه رستورانهای ورشکسته را به کسب و کارهای نمونه و موفق تبدیل میکند. گوردون رمزی در دنیای رقابتی، رنگارنگ و پرزرق و برق آشپزی، چهره ای بی رقیب و نامدار است. آشپزی که بیشتر از آنکه به خاطر رستورانهای متعدد و افتخارهای بسیارش در صنعت آشپزی معروف باشد، به دلیل رویکرد کاری منحصربه فرد خود شناخته شده است. سرآشپزی که لقب افسونگر آشپزخانه را به یدک میکشد، سرآشپزی ماهر که در نوجوانی به سراغ فوتبال رفت و در آن به سرعت پیشرفت کرد و در تیم جوانان گلاسکو رنجرز پذیرفته شد. اما در نهایت با مصدومیت شدید، دوران فوتبالی خود را آغاز نکرده به پایان رساند و کفشها را آویخت. او 19 ساله بود که از سر یک اتفاق و با گذراندن دوره های آموزشی آشپزی پا به دنیایی متفاوت گذاشت.


مواد لازم براي موفقيت: درسهاي يك آشپز
گوردون رمزی، رویکرد منحصربه‌فردي در صنعت آشپزی دارد. از آن جمله:
 


به علاوه او فرمولی چند مرحله‌ای برای موفقیت ارائه می‌کند که می‌تواند پادزهري در مقابل ایستایی و رکود در کسب‌وکار بوده و بر رونق تجارت بیفزاید.
دست پخت موفقیت این سرآشپز نامدار را در ادامه مرور می‌کنیم:
1- باتری‌های روانی خود را از نو شارژ کنید.
گوردون رمزی متخصص احیای رستورانهای ورشکسته و کسب‌وکارهای بحران زده است. او با افرادی مواجه است که پس از سالها تلاش و زحمت، هم اینک در باتلاق بی‌انتهای وضعیت نابهنجار اقتصادی فرو می‌روند.
گوردون در چنین وضعیتی میتواند با به اجرا گذاشتن برنامه های اصلاحی، منحنی رشد رستورانها را صعودی کند. اما او میداند که چنین اقدامی بیحاصل خواهد بود، مگر اینکه سرمایه های روانی و احساسی صاحبان رستوران و پرسنل آن تقویت شود.
درواقع رستورانهایی دوام می آورند که واکنش عاطفی مثبتی دارند. انرژی مثبت کلید است و یک رستوران (یا هر کسب و کاری که با مردم سر و کار دارد) نمیتواند انرژی مثبت داشته باشد اگر صاحبان آن فاقد این انرژی باشند. بنابراین گوردون در گام اول و با بهره گیری از اصول روانشناسی نگرش و روانشناسی مثبت نگر، تلاش میکند تا اشتیاق و شور روانی صاحبان رستوران را احیا کند. گوردون اعتقاد دارد که اگر کسب و کاری در حال غرق شدن است، دلیل آن این است که مدیر آن کسب و کار در حال فرو رفتن زیر بار افکار منفی و اقدامات نادرست و نسنجیده است. انسان برخلاف حیوانات، پیوستگی غریبی بین هیجانات و افکار خود دارد. به طوری که وقتی نسبت به چیزی احساس مثبت داشته باشد بیشتر به آن فکر میکند و این افکار جنبه مثبت تر و خلاق تری به خود میگیرد.
گوردون با درك اين مهم، استراتژی بالا به پایین را در راستاي تقويت نيروي انگيزه مديران كسب و كار و پرسنل آن اجرا میکند:
"چرا وارد این شغل شدی؟"
گوردون با طرح چنین سوالاتی، رسالت و اهداف اولیه شروع یک کسب و کار را به مدیران آن گوشزد میکند. عاملی که میتواند انگیزه فراوانی را زنده کند. درواقع تنشهای روحی طبق تحقیقات میتوانند تا 30 درصد از اثربخشی شغلی افراد بکاهد. بنابراین اگر انرژی روانی لازم و انگیزه کافی ندارید، لحظه ای درنگ کنید تا به آرامش دست یابید. انباشته شدن هیجانهای منفی مانند گرد و غبار غلیظی است که دید ما را محدود میکند و درنتیجه توانایی تفکر را از ما سلب میکند. پس برای فرونشاندن این گرد و غبار باید به آرامش رسید و سپس انگیزه های مدفون شده را احیا کرد.
حال به این سوال نیز پاسخ دهید: "برای زنده کردن آتش امید و احیای اشتیاق خود به کسب و کارتان، چه کاری میتوانید انجام دهید؟"


2- یک گوشه طلایی بازار را از آن خود کنید.
پس از آنکه مدیر رستوران به ثبات روحی و عاطفی دست یافت و انرژی لازم را کسب کرد، حالا میتوان به حل  وفصل مسائل او اقدام کرد. گام اول در حل مشکلات رستورانها و يا اساسا كسب و كارهاي بحران دیده، شناسایی و تعیین بازار هدف است. البته بازار هدف باید خاص و متمایز باشد. به طور مثال چندی پیش فردی در آمستردام رستورانی را افتتاح کرد که برخلاف دیگر رستورانها برای غذاخوردن جمعی نبود.او  رستورانی با میزهای یک نفره طراحی کرده است که مخصوص افراد گوشه گیر و انزواطلب است. بسیاری از رستورانهای مشهور دنیا دارای ویژگیهای مخصوص خود هستند و برخی از این رستورانها برای افراد خاص و یا با یک ویژگی جالب طراحی شده اند. مثلا رستورانی برای عشق خودروها، رستوران چپ دستها، رستوران کودکان و....
درواقع تلاش برای فائق آمدن بر کل بازار و تولید و ارائه هرگونه محصول یا خدمت، تلاشی بیهوده است و در عوض باید به دنباله روی از استراتژی تمایز، قسمتی متمرکز از بازار را انتخاب کنیم. لذا استراتژی خوشامدگویی به همه، روشي منسوخ در کسب و کار است و باید در جهت شناسایی نیازهای فراموش شده یا برآورده نشده ی گوشه های طلایی و دنج بازار اقدام کرد.
گوشه های طلایی و یا دنج بازار بخشهایی از بازار هستند که از بازار اصلی خارج و دور از چشم رقبا هستند. به علاوه نیازهای متمایزی دارند و حتی قادرند بهای بالاتری را برای محصولات مطلوب خود بپردازند. اغلب رستورانهای پیشرو نيز به همين ترتيب، اقدامات بازاریابی خود را همسو و متمرکز بر گزینش مخاطبان ویژه و گوشه های طلایی بازار میکنند. آنها منحصر به فرد بوده و نیازهای منحصر به فرد را تأمین میکنند.
 برای مثال آنها به جای آنکه سعی کنند پاسخگوی تمام سلائق غذایی باشند. چنین شعاری را دنبال ميکنند:
"ما میخواهیم اصیل‌ترین رستوران غذاهای مکزیکی در تهران باشیم."
حالا باید تمام غذاها، دکوراسیون و تصمیمات مرتبط با خدمات رستوران؛ مبتنی بر این شعار و بدون کوچکترین تخطی باشد. باز یادآور میشوم که استراتژی خوشامدگویی به همه نمیتواند راهبرد مطلوبی برای موفقیت باشد. پس مخاطبانتان را با دقت انتخاب کنید.
در ادامه، به این سوال پاسخ دهید:
"در بازار، شما را با چه ویژگی ای میشناسند؟ آیا جایگاهتان برای مشتریانتان مشخص است؟"


3- علفهای هرز را پاکسازی کنید
پس از شناسایی بازار هدف، نوبت به تنظیم منو و فهرست غذایی و به عبارتی محصولات یک کسب و کار میرسد. پرواضح است که همه چیز در يك رستوران، حول موضوع فهرست غذا و نوشیدنی و یا همان منو میچرخد. این فهرست باید علاوه بر گیرایی، با مفهوم و بازار هدف رستوران، فضای آن، انتظارات مشتریان و ظرفیت پخت و پز هماهنگ باشد و به رشد رونق کسب  کارمان بی انجامد. منوی یک رستوران به منزله فهرست اقلام تولیدی آن است و بازتابی از استراتژیهای کسب و کار به شمار میرود. گوردون در مثال خود از رستورانهایی یاد میکند که به اشتباه سبد محصولات خود ر با غذاهای متعددی لبریز میکنند. او به عنوان نمونه رستوران هندی را مثال میزند که بیش از 150 نوع غذا عرضه میکند، حال آنکه طبق نظر او این منو باید به حداکثر 12 غذا محدود شود.
محدود بودن منو نه تنها انتخاب مشتری را تسریع کرده و آن را سهل میكند، بلکه تأمین مایحتاج  و آماده سازی غذا را سرعت میبخشد و نتیجه آن کاهش هزینه ها، افزایش کیفیت و سرعت خدمت رسانی است که معنای آن سودآوری بالاتر است. گوردون توضیح میدهد که کسب و کارهایی که اقدامات متعدد و غیرهمسانی را انجام میدهند، نمیتوانند شاخص و  چشمگیر باشند. حال آنكه شاخص بودن آن چیزی است که کسب و کارها بدان نیاز مبرم دارند.
حالا با پاسخ دادن به این سوال، درک بهتری از مطلب فوق خواهید داشت:
"زوائد قابل حذف کسب و کارتان کدام است؟"


4- ارتباط موثر برقرار کنید
گوردون رمزی بعد از اصلاح بازار هدف و سبد محصولات رستورانهای بحران زده، به سراغ مشتریان میرود. بدیهی است که روابط کسب و کارهای بحران زده پس از مدتی با مشتریان خود تیره و تار میشود. اما حتي میتوان مشتریان قطع رابطه کرده را نيز با تمهيدات و راهبردهايي دوباره میزبانی کرد.
روابط با مشتری یک دارایی بلندمدت است. بنابراین یکی از بهترین رویکردها برای مقابله با بحران این است که عملکرد بازاریابی را در راستای روابط با مشتری تغییر دهیم. لذا باید با انتخاب یک استراتژی مناسب و ایجاد فرآیندهایی حول آن به منظور تقویت روابط پرسود و مثبت، به کارمندان خود در این زمینه آموزش دهیم، و سازمان خود را با پرسنلی تکمیل کنیم که هوش هیجانی کافی داشته و از روانشناسی ارتباط سررشته داشته باشند. درواقع ما گاه فراموش میکنیم که افزایش میزان فروش نه تنها به تبلیغات حرفه ای و محصولات و خدمات متمایز وابسته است، بلکه این افزایش بیشتر در گرو نگرش مشتریان نسبت به کسب و کار و اعتماد ایشان به ما است. لذا پس از اقدامات در شناسايي و تعيين بازار هدف و سبد محصولات، باید نسبت به برقراری ارتباط عاطفی با مشتریان اقدام و روحیه اعتماد در ایشان را احیا کرد.
از مشتریان خود در خصوص مشکلات و چگونگی رفع آنها سوال کنید و پس از گردآوری نظرات سازنده آنها، در قالب یک تیم کاری به اصلاح امور بپردازید.


5- یک تجربه خلق کنید
مهمترین شخص در کسب و کار شما، مشتریانتان هستند. از این رو باید تجربه ای به یاد ماندنی برای آنها بیافرینید. درواقع عالی بودن، بد بودن و یا معمولی بودن یک کسب و کار به تجربه مشتریان آن وابسته است. آلوین تافلر در کتاب خود به نام شوک آینده از ظهور صنعتی به نام صنعت تجربه سخن میگوید که در آن مردم تمایل دارند تا درصد زیادی از حقوق خود را صرف کسب تجربه های جالب و جدید کنند. کسب و کارهایی که به خوبي این تجربه را خلق و مدیریت میکنند، میتوانند ارزش افزوده ای را به فرآیندهای خود بیفزایند.

با بهره گیری از منبع زیر:

http://www.businessblueprint.com/success-stories/five-business-lessons-from-gordon-ramsay/

 

سبز باشيد

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.